برای .....
برای اینکه صبح ها خیلی خوابم می آمد و خیای بچه بودم ولی پدرم بالای سرم با صدای بلند قران می خواند و مادرم مرا با پا بیدار می کرد و مدام می گفت پاشو که لنگ ظهره ، پاشو خورشید درامد ، پاشو نمازت قضا شد ......
برای ....
برای اینکه پدرم حمامی بود و من در حمام پیش او کار می کردم و معلم مدرسه همیشه که به حمام می امد با پدرم حرف نماز و روزه من بود و اینکه فضولی کرده ام و من در روزهای بلند تابستان تا طرحد مرگ اذیت می شدم تا روزه بگیرم و در ضمن برای گاوها علف جمع کنم
برای ...
برای ابنکه خواهرم می خواست از شوهرش طلاق بگیرد و در خانه همیشه حرف این بود که با حرف مردم چه کار کنیم و من تحقیر شدن خواهرم را می دیدم
برای ....
برای اینکه بچگیم تمام شد و من فقط ترس و تحقیرش را دیدم و بعد به حوزه رفتم و انجا هیچ وقت نفهمیدم باید کدام ذی را رعایت کنم ولی دست آخر بدلیل نداشتن ذی بیرونم کردن
برای ....
به جبهه رفتم و در خط مقدم فقط به یک کوه تیر زدم و سرگردانی جوانان را دیدم بی مبالاتی انها را و بی تجربگی انها را و هزار چیز که نمی توان اینجا نوشت و بعد دیدم اسمش شده دفاع مقدس
برای .....
برای ابنکه در جامعه متهم شدم به فردی متفاوت ، پدرم استفتاء کرد و طبق ان از کمک کردن به من ابا کرد و من سرگردان شدم و یک شب ناباورانه به کنار دیوار کشانده شدم و بهم شلبک شد وهزاران درد و مشکلات که برایم پیش امد
برای ....
برای اینکه در دانشگاه متوجه دانشجویان سهمیه بندی شدم ، دانشگاه کوپنی و بسیج دانشجویی و نظارت بر اعمال و رفتارم و دختر ها ته سالن بودن و ته کلاس و پسر ها افسرده و نگران . و من با هادی دوست شدم که او شمالی بود و در سال اخر درس خودکشی کرد
برای ....
برای اینکه خدمت سربازی بزرگترین توهین به من بود ، من برای نوشیدن یک چایی هم باید تحقیر می شدم ، یک مشت ادم عقده ای کثافت شده بودن فرمانده که من حالا باید برایشان پا می چسباندم و انها با ماشینهای لندکروز ادعای خدایی می کردن
برای
برای اینکه فشار همه جانبه بود ، خامواده ، اجتماع ، افسردگی مردم ، بیکاری ، هیچ شادی هیچ رقص و اوازی نبود و موسیقی همچنان ممنوع و ویدئو ممنون و نوشیدن مممون و حرف زدن ممموع و ....
برای ....
برای اینکه دخترم داشت بزرگ می شد و من در تربیت او نقشی نداشتم چگونه شادی را به او بیاموزم چگونه استقلال را یادش بدهم چگونه ازادی را برایش تعریف کنم ، کتابهای درسی پر از چرت و پرت بود
برای ....
برای اینکه پدرم پیر و مریض شد ولی هیچ جایی نبود که به او کمک کند او تنهایی درد می کشید دکترهای سهمیه دار وارد بازار شده بودن و فقط پول را می شناختن و جان انسانها هیچ ارزشی نداشت
برای ....
برای مادرم که تازه وقتی از کار افتاده شد ، چقدر تنها شد بچه ها او را در زنبیل گذاشتن تا مرگ در او رخنه کند .
برای ....
برای سگانی که بغل جاده مرده اند و هیچ کس نمی خواهد بفهمد این موجودات عقل ندارند و باید محافظت بشن . برای گربه هایی که مدام پلاستیک زباله ها را بو می کشند برای لاشه های پرنده های مهاجر
برای ...
برای گرانی ماشین های لکنته و چای سازهای چینی که هنوز جوش نیامده بود کلید روشن و خاموشش پرید بیرون ، لاستیک هایی که وسط جاده پاره شد و ماشینهایی که یک دفعه آتش گرفت و خانواده هایی که سوختن و جزغاله شدن
برای ....
برای مریض هایی که دردشان مریضیشان نبود ، دردشان کمبود دارو و بازار سیاه ، دکترهای کلاش و بیمارستان های پولکی و بی توجهی جمعی بود
برای ...
برای انکه نفهمیدم خوبی چیست ، سیاست چیست ، بدی چیست ، چون دروغ خوب بود و ریا خوبتر بود و چاپلوسی صد افرین داست و حماقت درجه داشت و تعصب پول ساز بود و منطق محکوم
برای .....
برای سواحل دریایی که پادگان نظامی شد و جای تفریح و نشاط خانواده ها پر مامور شد که سوت بدست می خواستن با شلوار آب تنی کنیم و با چادر
برای ....
برای حرفهای طلبکارانه مسئولینی که اصلا حس دوستی و مهربانی ایجاد نمی کرد در نهایت می توانستی به خودت بقبولانی که دارن باهات مماشات می کنن و بهت اجازه دادن حالا نفس بکشی
برای .....
برای دادگاههایی که احیاس می کردی مشکل اصلی خود قاضیه ، طرف اصلا حس قضاوت نداشت بیستر حس فرعون و نگاه حقیرانه را داشت
برای ....
نظامی هایی که عامل ناامنی و ترس و دزدی و رشوه و زور بودن ، نه باعث دلگرمی و ارامش
برای ...
برای کارمندانی که تصمیم گرفته بودن بار خودشان را هر طور شده به مقصد برسانن و به هر کاری دست می زدن
برای ....
برای خیرین دروغ گو و متمولین ناپاکی که سوپاپ اطمینان دزدان بودن که با اسم تولید ، سهم یک منطقه را یک جا ببلعند و بعد سر فرصت سهم حضرات را بدهند
برای ....
برای بی ارزش شدن کار واقعی ، بی ارزش شدن درس واقعی ، بی ارزش شدن انسان واقعی
برای .....
برای درست کردن این همه فیلم و سریال های تو خالی ، بی ارزش با هزینه های زیاد به منظور ایجاد فرصت برای هنرمندان وطن فروش دون مایه که از هنر فقط لوندی و غربیله کردنش را یاد گرفته بودن
برای ....
برای به گند کشیدن مفهوم رحم و انصاف ، چرا به بهانه رحم و رئفت دله دزدان و قاچاق چیان و چاقو کشان و قاپ زن ها و شر خر ها و .... را از زندان آزاد کردن تا مردم احیاس ترس بیشتری بکنند .
برای ....
برای اینکه کساورز قادر نبود خودش جنسش را صادر کند و انار از بین رفت ، انگور از بین رفت زعفران و ..... چون می خواستند ارزانی شان را از جیب زحمت کسان خرج کنند . پز ارزونی سیب زمینی و گوجه بدهند به بهای از بین رفتن خانواده های گوجه کار
برای ....
برای نابودی آثار تاریخی و ملی و رشد سرطان گونه آثار اعراب . تا جایی که رفتن به مزار فردوسی هزار خان ریتم لازم دارد یک روز باز است دو روز بسته و کلی بلیط باید بدی ولی فلان امامزاده ساندیس رایگان و غذای حضرت می دهد
برای ....
برای اینکه برای ها ی شما تمام شدنی نیستند . شما خون انسان نداربد