مدیریت وارونه
وقتی دولت فکر می کنه مربیست ، حتما ما رو مربا می بینه اونم احتمالا مربای انجیر له و وارفته .
واقعا چرا این سطح از مسخرگی ، عینیت پیدا کرده ، چون نظر به ظاهر احتمال چنین اتفاقی نادر است که گروهی اندک بر ملتی بزرگ با پیشینه ای چند هزار ساله (( البته من معتقد نیستم ما ایرانیها ملتی بزرگ هستیم و هیچ پیشینه ای هم نداریم که قابل افتخار باشد و قدمت تاریخی هم اصلا امتیازی نیست )) ....
چرا گروهی می ایند با یک سری محتویات ذهنی خاص با یک گفتمان خاص و خیلی راحت می گن حرفشون وحی منزله و دیگران صاحب رای و نظر نیستند ، ما باید دیگران را ادب و انسانیت و رفتار معقول یاد بدیم و اگر هر ناهنجاری در جامعه بود مقصر مردم هستند که به حرفهای ما ایمان ندارند . مضحک تربن جنبه کار اینجاست که این نوع ادبیات دقیقا ادبیات وارونه است یعنی اگر می گه راستگو باشید منظورش اینه که هیچ وقت راست نگو ، اگر می گوید فروتن و متواضع باش منظورش اینه که تا می توانی ظالم و خشن باش . اگر می گوید درستکار باش در اصل می گوید متقلب باش ، اگر از ازادی حرف می زند منظوری جز اسارت و بردگی ندارد....
ادبیات وارونه ، عملکردی وحشتناک در پی دارد . انجایی که انسانها در آینه سراب سخن می گویند مدیربت وارونه شروع می شود .
حالا من می خواهم به مربیان خودم درس اخلاق بدهم ، یک بار هم که شده می خواهم مربا نباشم . حضرات ، من معتقدم که دنیا بر اساس نظام پاداش و عقاب بنا شده . معتقدم اگر چنین چیزی نباشد دنیا خیلی بی ارزش می شود ، مستمعان مدیریت وارونه و سیاهی لشکر های ادبیات وارونه معمولا افرادی هستند که ما فلاکت و بدبختی انها را به چشم می بینیم ، فقر فلاکت ، بدبختی و ... ولی بدترین نوع انتقام طبیعت از خود مدیران وارونه است چرا که طبیعت با خاموش کردن چراغ عقل و فهم و احساس در مغز و قلب این افراد و جایگزین کردن ان با چراغ جهل و نفرت انها را برای همیشه به سرزمین تاربکی و سیاهی تبعید می کند . این افراد هرگز لیاقت سالم زندگی کردن ، و تنفس در هوای ازاد و درک زیبایی و رفتن به ژرفای لذت را ندارند . اینها در همان لحظه ای که ادعای مدیریت جهانی را می کنن تاریک تاریک تارکن
kader.gorgij@yahoo.com