من معتقدم همانطور که بعضی ها قد بلند هستند ، بعضی ها با هوش هستند ، بعضی ها چشم ابی هستند ، بعضی ها سیاه هستند ، بعضی ها شاعر هستند ، بعضی ها خواننده هستند و .... بعضی افراد هم از بقیه عاقل تر هستند .

عقل مثل هوش و پرش ارتفاع قابلیت اندازه گیری ندارد ولی بدون شک عقلای یک قوم و سرزمین باید زعامت و هدایت را بدست گیرند ، قانون باید به شکلی باشد که هر کسی را که ادعای عقلی دارد  را وارد بازی کند ، در این بازی هیچ حقوق و مزایایی وجود ندارد چون عقلای قوم مدیریت مملکت را قبلا به دست متخصصان سپرده اند ، و حالا نوبت ورود عقلای تازه است و اخذ تصمیمات تازه  ، پس عاقل ها وارد بازی می شوند این بازی یک بازی چالشی است  بحث می کنند ، کتاب می نویسند ، سخنرانس می کنند بیوگرافی ورق می زنند مثل و شعر می خوانند ایه تفسیر می کنند و هر کسی هر کاری که دلش خواست را انجام می دهد از هر حربه و نیرنگ و فریبی که دلش خواست استفاده می کند ، بازی اصلا بازی جوانمردانه ای نیست  گاهی یکی با تهیه فیلم احساساتی را به جوش و خروش می اورد گاهی یکی سناریو جنگ می نویسد و .... انچه مهم است افراد حاضر در این بازی هیچ نقش اجرایی ندارند و وقتی که مجری شدن هیچ نقش عقلانی ندارند  مجری تابع مقررات قانونی است و عقلای قوم تابع نظر مخاطبین ، عقلا اجازه دارند مردم را فریب دهند  و مردم حق دارند فریب بخورند این سرنوشت انهاست ولی مهم ان است که ورود به بازی همچنان ادامه دارد و این هرگز بسته یا پوشیده نباید باشد ، قدرت در دست عقلا نباید باشد انها فقط اجازه دارند جنگ نابرابر عقل را پیش ببرند ، یقینا این نبرد از نبرد گلادیاتور ها هم وحشیانه خواهد بود . 

مدعیان عقل بی شک قوانین جامعه را باید بنویسند ، بی شک باید برای اثبات عقلانیت خود بجنگند . ولی عقل معیاری دیگر ندارد فقط فردی می تواند با عقل خودش خانواده و جامعه ای را نجات دهد که توانسته خودش را نجات دهد ، کسی که هرگز کشتی نگرفته هرگز مربی کشتی خوبی نخواهد شد . 

این موضوع بسیار ساده است و تخلف از این موضوع بدبختی و فلاکت در پی دارد و سقراط می گوید 

انجا که حقیقت نباشد همه چیز پست و زشت و مبتذل است