راننده داغون

عاشق شمالم

چقدر این طبیعت شمال زیباست . اگر عمرم کفاف بدهد . در اینده که خودم را از کار بازنشست کنم یک جایی در شمال خواهم خرید و با چند کتاب و قلم و دفتر دور و برم را پر خواهم کرد

امسال عید تصمیم دارم به تهران بروم

برای هشتم عید کنسرت گرفته ام . کنسرت همون کسی که می خوند

بارون امد و یادم داد ، تو ....

دنیا را باید گاهی رها کرد ، فایده ای نداره ، با سخت گیری حالت بهتر نمی شه ، همین که یه کم کار کردی بقیشو باید بذاری به عهده اوستا کریم

من که خدا را شاکرم ، یاد گرفته ام از نداشته هایم لذت ببرم تا چه برسه به داشته هایم . پایم را دراز می کنم و بل خودم می گویم حالا که قرار است غصه بخورم چرا با هیبت ژولیده و گردن کج این کار را بکنم ، پایم را دراز می کنم کمی بی ادبانه تر ولو می شوم و به غصه هایم می گویم حالا بیایید که می خواهم شما را دو لپی بخورم

امید وارم سال 402 برای همه ی مردم سال عقل باشه . و ما در این سال از شر زیر معمولی های منگول راحت شویم .

اگرم در به همین پاشنه بچرخد که بازم باید دو دستی مواظب روح و روان و مال و وجود خودمان و اطرافیانمان باشیم که راننده مون خیلی داغونه

شادی جمعی

در گیر و دار گرانی های اخیر

در میان سر در گمی پدر ها و مادر ها

آدم می ماند چه بگوید چه کار بکند چون یک نیاز واقعی ما ازمون گرفته شده و اون نیاز ، شادی جمعیه

همه تا حدودی باید شاد باشن ، باید دلشون گرم باشه

امروز یکی از کارگرهای من یک حرفی زد که من موندم چی بهش بگم

او گفت فلان بنگاه دار یک ملکی را برای فلانی خریده بابتش چهار میلیارد تومان کمسیون گرفته ، حالا ما باید صبح تا شب برای دویست هزار تومان کار کنیم و دست اخر کلی هم اسم و لقب بشیم ، یعنی فاصله ما که کار واقعی انجام می دیم با اینایی که دارن کار کاذب انجام می دن ، چقدر باید باشه

منظور از شادی جمعی خندوندن مردم نیست ، باید یک عقلانیتی به جامعه داد ، فقط با جوک درست کردن و آهنگ زدن که کار راه نمیفته.

بیمارستان باید محل امنی برای نریض باشد ، مدریه باید برای بچه جای امنی باشه ، خیابون باید برای زن و مرد امن باشه ولی چطور می شه رفت ایتخر و بعد بیای بیرون ماشینت را برده باشن

من یک نیمکت اهنی گذاشته بودم تو میدون جلو تالار ، امروز می بینم بردنش ، حالا شما می ری شصت هزار دزد را ازاد می کنی و عفو می دی که بشی ادم خوبه ، واقعا داری از جیب کی مایه می ذاری ، یا اینکه مغرضانه می خوای توسط این دله دزدا مردم را بیشتر نگران کنی

واقعا دشمنا دارن اقتصاد را به هم می ریزن ، یعنی دشمنا تو بانک مرکزی دارن به اختلاس گرا وام می دن و روزی پنج هزار میلیارد تومن پول چاپ می کنن

واقعا در میان این همه بیشعوری چطور می توان به شادی جمعی رسید

یک سال جنگ

زلنسکی چطوری . این روزها پیر شدن برایت سریع تر از همیشه شده است .

نمی دانم اوضاعت چطور است ، شاید به نظر سخت و جان فرسا باشد ، شاید دردناک و غم ناک

شاید گاهی نگاهت به پنجره قفل می شود ، شاید گاهی فراموش می کنی از روی سنگ توالت بلند شوی

یک چیز بگم ، شکست در حرکتی که تو پرچم دارش شدی معنایی ندارد ، تو کشورت را برای همیشه و برای تمام فرزندانش بیمه غرور کردی .

تو افسانه زلنسکی را ساختی ، چهره ای که روزی نماد تمام مبارزات راه استقلال و ازادی خواهد شد .

تو قلب تپنده سرزمینت و عشق تمام انسانهایی هستی ، که رهبران مزدورشان ان مردم را به ثمن بخسی فروختن .

تو یک رهبر واقعی هستی . درود بر تو . زنده باد اوکراین . زنده باد زلنسکی

دهانت را می بویم ، مبادا گفته باشی دوستت دارم

دو تا سگ کوچولو هستند که با هم رفیقن . کنار همن با هم می خوابن و با هم ابن ور اون ور می رن

این حس دلدادگی زیباست ، همینطوری از دور می شه دید که دلشون به هم گرمه .

داشتن این نوع دلگرمی به نظر میاد برای همه موجودات زیباست . چقدر مهمه که یکی هواتو داشته باشه ، برای یکی مهم باشی و مثل این سگ گاهی همو بو بکشید

ما ادما دوستیای حساب شده ای داریم ، هنوز هیچی نشده می خوام چیزی را بگیریم ، می خواهیم سوال کنیم ، می خواهیم دیت رو نبضش بذاریم ، می خواهیم حدشو بهش خاطر نشان کنیم .

خدانکنه یکی بشه برادر بزرگتر ، دیگه تا اخر عمر می خواد که احترام بزرگاری شو به جا بیاریم ، بهش بگیم خان داداش ، بزرگ خاندان و هزار چرت و پرت

این دو تا سگ بهتر از هر کتابی دوستی را به ادم یاد می دن ، می دونن هر کدومشون باید جداگانه شکمشون را سیر کنن و با دیگران هم سر و سری دارن با این احوال دست اخر به هم برمی گردن ، زیباست

ما در تعقل زیادی خودمان گرفتار شده ایم ، بستگی داره صبح چطور بیدار بشیم از هر جا باد بباد به همون ور چار شاخ می زنیم . امروز افتاب لب بوم کیه ، اون عشق ماست .

فردا که داستان تغییر کنه جریان عشقولانه ما هم فرق می کنه

کلاه بی پشم

کارمان به جایی رسیده . که حالا اون اشغالهایی که سالهایت پول و قدرت دستشونه . یک مشت لات وحشی را پیش کرده اند تا در یک سری رفتارهای پیش دستی گرایانه ، مدارس دخترانه را نا امن کنند

واقعا حق مردمی که عقلشان در قوزک پایشان است ، همینه .

این رفتار ادامه همان روند فراقانونیست که سالهاست مملکت داره به همین روش اداره می شه ، اگه بشه اسمشو اداره گذاشت

ما تر زدیم

ما ریدیم

ما بر گور پدران و بر هیکل خودمان ریدیم

ما تبدیل به یک مشت زهوار دررفته و منفعل بی شعور و پست شده ایم که حالا قورباغه هفت کش شده

اینجا سرزمین لاشی هاست

یک مشت کله خر ، کثافت ، با چندر غاز اجیر می شن تا بچه های مدرسه را مسموم کنن .

هیچ کس هم جوابگو نیست ، هیچ کس پی گیر نیست

هبچ ادله و اثباتی وجود نداره

همه قرائن و شواهد گواه ان است که این یک جریان سریالی و مدیریت شده است

و ما مقصریم

چون کلاهمان پشمی ندارد

تف بر ما

بازی کثیف

تا اینجای کار فهمیده ام که انقلاب شکم سیر می خواهد

من فکر نمی کنم در تاریخ انقلابی به نام انقلاب گشنه گان ثبت شده باشد انقلاب بردگان از انقلاب گشنگان اسون تره چون بردگان سر سفره اربابان می نشینند و مسئولبت خانواده ندارند

کسانی که به این دوستان ارزشی مون توصیه کرده اند مردم را گشنه نگه دارید یک چیزی حالیشون بوده . چون جامعه گرسنه خودش خودشو نگه می داره . پولدارا تلاش می کنن صف به هم نخوره . گرسنه ها تلاش می کنند به خودشون سر و سامونی بدن .

ایجاد احساس بدبختی هم موجب می شه چرخ مملکت بچرخه هم اعتماد به نفس لازم برای انقلاب را می گیره . فقط باید این احساس ماهرانه انجام بشه .

یعنی طوری بازنشسته ها را بکشید که عزراییل مقصر به نظر برسه ، طوری کارگران را بکشید که مرگ همون شتری هست که خلاصه اینجا و اونجا می خسبه . طوری خیابونا رو خلوت کنید که کرونا دلیل باشه .

ممنون که در همه کارهای بی عقلی و دور از انسانیت اینقدر هوش و حواستان جمعه ، اابته من می دانم و به کسی هم نمی گم که شما راههای درست و فضاهای باز را هم خوب بلدید فقط مشکلتان اینه که اگر همه چیز درست و اصولی باشه هیچ جایی برای خودتان در یک بازی تمیز نمی بینید

ممنونم که زنده ام

چند روز مونده به اتفاق سال هفتاد و نه

نهم اسعند

یعنی شبی که من جلو تفنگ قرار گرفتم و بهم شلیک شد

گاهی به گذشته نگاه می کنم . گاهی بی خیال می شم . گاهی می رم تو کار غم ، گاهی با خودم فکر می کنم این روزها و شبها مدت زندگی منه

اگر در اتفاق سال هفتاد و نه من می مردم الان بیست و دو سال از مرگم می گذشت . پس حالا که هیتم باید خوش باشم . غم و نگرانی فایده ای نداره

امروز جمعه است با ابن وجود که تعطیله بازم دلار دو هزار تومان گرون شد و رسید به پنجاه و چهار هزار تومان

اگر فردا شب این موقع دلار برسه به شصت تومن ، اصلا بدای جای تعجب نداره

خیلی مشکلات هست ، مشکلات اقتصادی مادر تمام بدبختی هاست

با ابن احوال اسفند هفتاد و نه به من می گه ، به تو از فاصله خیلی کم شلیک شد ، انقدر کم که بوی باروت در دماغم پیچید ، ولی بازم من اینجام و این خلاصه توش یک درسی هست

مهدی آرام باش و به خدا ایمان داشته باش ، خدا رفیق قلب توست و تو را به ارزوهایت می رساند .

شاید خیام هم همین تجربه را داشته که گفته

خبام اگر ز باده مستی خوش باش

با ماه رخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نیستی است

انگار که نیستی چو هستی خوش باش

من واقعا این روزها بیشتر از هر ارزویی ، می خواهم همه مردم شاد باشن ، هر طور شده ، واقعا ابن مردم الان فقط به کمی شادی نیاز دارن ، خدابا تو سوپرایز کردن بلدی ، پس بی زحمت برو تو کارش ، خدایا به مسئولبن مملکت عذر خواهی یاد بده ، خدایا به داروخانه ها مجوز خرید دارو و دوا بده . خدابا ماشین های خارجی را مثل ابرهای باران زا به سمت ایران هدایت کن . خدایا پارچه های سیاه را از توی خیابونهای ما جمع کن و بجاش تو خیابونامون رقص و موسیقی بیار . خدایا حال مردم به اندازه کافی بده پس این ماههای بی ریشه عربی را از تقویم ما پاک کن تا دیگه هیچ ماه رمضون و محرمی نتونه بیاد تو عیدمون . خدایا حال خوب کن خوبی باش دیگه ضد حال بسه

ما به مقام انسانیت رسیدیم

کلا تعداد افراد بیشعور زیاد شده

خشونت و رفتار غیر عاقلانه و ناعادلانه ی حکومت موجب ایجاد یک سری مشکلات بین مردم شده .

درد من از حکومت بی شعورها اینه که تمام مردم را بی شعور می کنن . چون دیگه با معیارهای شعور نمی شه زندگی کرد .

همه دروغ می گن و برای رسیدن به هدف هر کاری می کنن . هیچ مرزی از انسانیت نیست که شیار نشده باشه .

دیگه هر طور شده باید کلکتو از مردم بکنی ، فایده ای نداره تا کی آزمایش و خطا کنی .

باید در جامعه بسمت رفتار و گفتار ماشینی بریم ، و این سری واژه ها مثل ترحم و انصاف و رفاقت و محبت را بذاریم کنار

اعتماد تقریبا به کل از بین رفته ، دیگه نمی شه به هیچ کس اعتماد کرد .

مردم بعد از تجربه حکومت ظالم ک دروغگو و بی شعور به درجه ای رسیده اند که دیگر باید مرگ انسانیت را اعلام کرد

هیچ کس ، هیچیش ، هیچی نیست . دزدی و تقلب و ریا کاری و نقاب داشتن و دو رویی و آب زیر کاهی و شالاتانی و تنبلی و چاپلوسی شده رفتار زندگی و روش پول در اوردن مردم

ما به مقام انسانیت رسیده ایم