یک روز دنیا زندگی پایان می یابد . تقریبا اگر بین نود تا نود و پنج سال عمر برای خودمان متصور شویم می توانیم حدودا بگوییم کی خواهیم مرد .

مادر ممد هم مرد

امروز صبح مانند هر روز داشتم دوش می گرفتم که کم کمک بیام پایین ، که تلفنم زنگ خورد . مهندس خانی بود

اضطراب خاصی در صدایش بود . گفت مهدی مادرم دیشب فوت کرد .

وقتی به قبرستان رفتم . ممد ، مهندس و بقیه بودن ، لحظات اخر بودن با مادر سخت بود و دردناک

خب به انها گفتم ، اگر قرار بود مادرتان مریض باشد و درد بکشد و محتاج برداشتن قدمی باشد ، مرگ موهبتی است خدایی

قبریتان پیام روشنی دارد و ان اینکه اینجا اخر خط است برای همه ، اخرین ایستگاه . بی چک و چونه خودت را خلع سلاح کنم و تسلیم مرگ باش

ممد و مهندس نازنین دو تا از دوستان قدیمی ام هستند . ما سالهایت با همیم و ساعات زیادی را با هم گذرانده ایم ، من بهشون تسلیت می گم و ارزوی ارامش ابدی برای مادرشان دارم