آه و افسوس
ما نسلی چیز گریز شده ایم ، نسلی که دوست دارد با قاه قاه بلند بخندد حالا دارد به حماقت اجدادش می خندد .
ما مردمانی تنها شده ایم ، تنهاترین قومی که با هم هیچ گفتگوی مشترکی ندارند همدیگر را لمس نمی کنند و مزه دهن هم را نمی فهمن ، تنهاییم و در این حالت کمین کرده ایم و نمی دانیم دقییا اتفاق بعدی چیست
ما مردمانی هستیم عقلمان از تاریخ ارتزاق می کند ، شکممان از تسلیم ،و انجایمان از عادت
ما تنها فراموش شده خودمان هستیم
تمام جملات ما اشتباه فاحش معنایی دارند ولی گویا معلم دیکته نمی تواند زیر غلط های معنایی را خط بکشد
ما با افسوس از گذشته مان یاد می کنیم با افسردگی در مسیر تمکین می مانیم و با خشونت به استقبال اینده می رویم
ما نا کجا ابادی داریم پر از افسانه های مسخره و شال طاووسی که انها را باد می زند
+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۳/۰۴ ساعت ۱۲:۱۳ ب.ظ
توسط كادر
|