سوم اردیبهشت تولد آذره

ما سی ساله با هم هستیم ، فراز و فرودهایی داشته ایم ولی در مجموع خوبیم . من تقریبا بیشتر از هر زمانی آذر را دوست دارم . هر چند شکل دوست داشتنم مختص خودمه ولی هر چی که هست و هر جوری که هست این نهایت دوست داشتن منه .

ما تقریبا هیچ وقت با هم تو یک ظرف غذا نخوردیم ، ما تقریبا هیچ وقت با هم تو یک تخت منظورم از این تختای یک نفره هست ، نخوابیدیم .

من زیاد اهل جانم و چشمم نیستم ، ولی هرگز بهش حرف منفی نمی گم مخصوصا اینکه ما دو تا دختر داریم

شکل زندگیمون این جوریه که من رو کاناپه اینتر نشنال می بینم ، ساتگین دختر کوچکه تو اتاقش فیلم می بینه و یک دفعه صدای خندش بلند می شه ، آفاق دختر بزرگه یک ساله تهرانه دانشگاه بهشتی ژنتیک می خونه . آذر داره با مربی شنای ساتگین چت می کنه ، یا توی اینستا داره یک چیزی می بینه یا یک چیزی می ذاره .

من در خانه جارو می کنم و ظرف می شویم ، ولی در کل بیشتر از نیمی از اوقات من در محل کارم تنها هستم .

آذر الان چهل و سه سالشه ، و همیشه می گه من تو زندگیم از هیچ کسی غیر تو خاطره ای ندارم ، تقریبا ما هرگز درگیری شدید و بزن بزن نداشته ایم . ولی زیاد پیش امده که مدتی در سکوت بوده ایم

آذر برای بچه ها خیلی وقت می ذاره و بقیه وقتش هم تو گوشیشه ، گاهی کوه می ره ، گاهی تو پارک ورزش می کنه

من واقعا بی ریا تلاش می کنم تا او در کل حس خوبی داشته باشه ، دیگه چه خوب و چه بد تمام زندگی را با هم بوده ایم و خدا را شکر در کل می تونم بگم آذر بهترین اتفاق زندگی منه

هر چند معتقدم کلاس فکری من از او بالاتره و در این زمینه نمی تونه پا به پای من بکشه ولی از خودم بیشتر دوستش دارم و اصلا نمی تونم ناراحتی شو ببینم

تقریبا مطمئن هستم وبلاگ منو نمی خونه و هرگز از علاقه نوشتاری من زباد چیزی نمی دونه و ما با هم گفتگوهایی از نوع درد دل و اجرای برنامه های کاری مون نداریم . تقریبا همه این کارها را من به تنهایی انجام می دم و برنامه بچه ها را او تقریبا به تنهایی پیش می بره

واقعا اینکه ساتگین قهرمان شنای کشور شد و ثبت رکورد کرد ، این گونه کارها کار آذره

در کل آذر گله ، عشقه یک خاطره زیباست و من بی نهایت دوسش دارم و با او بود که یاد گرفتم همه چیز در زندگی تفاهم نیست همه چیز گفتگوی مشترک نیست گاهی وجودا یکی را دوست داری نه به این خاطر که تو را اروم می کنه یا هواتو داره بلکه یکی رو دوست داری بخاطر خودش

و من آذر را بخاطر خودش دوست دارم ، دیشب بهش گفتم حالا که پنجاه دو سالمه می فهمم چهل و سه یالگی خیلی سن خوبیه برای لذت بردن از زندگی