ما در قرن بیست و یک هستیم ، نعنای این حرف ابنه که ما بابستی در این حد از کلاس باشیم ، ما باید حرفهایی در کلاس قرن خودمان داشته باشیم و احساساتیبه اندازه زمان خودمان ، هیچ دلیلی ندارد که ما به بهانه های مذهبی و ملیتی و قومی و خانوادگی از عقل و علم و کلاس زمان خودمان عقب بمانیم . پس بر همه انسانهای موجود در کره زمین لازم و شایسته است که ناب ترین تفکرات و صیقل خورده ترین اندیسه ها را بشناسند و در جهت ارتقای ان قدم بردارند .

راسل

ازدواجاو را دورا قرار بود قرار بود یک ازدواج ازاد باشد که انزمان زیاد معمول نبود . ص۱۳۸

راسل نمی توانیت با شادی رهبران شوروی از دار زدن فئودالها به نزدیک تربن درخت موافق باشد

نوزادان خیلی از انچه فکر می کنیم ، مکارترند ، اگر بفهمند گریه کردن به نتایج دلخواه منجر می شود گریه می کنن ص۱۳۹

تلاش مقدس راسل را در این جمله ببینید

راسل نمی توانیت دست از تلاش برای خلق نسلی که در ازادی بی باکانه بزرگ شده باشد ، بردارد

راسل مدرسه ای داشت ، شایع شده بود که روزی یک روزنامه نگار به مدریه اعزام شده بود ، وقتی در زد کودکی برهنه در را باز کردو کفت : خدا وجود نداردص ۱۴۱

دورا با روی راندال که یک فعال کارگری بود ملاقات کرد و از انجا که عشق ازاد یکی از باورهای اصلی دورا بود ، شروع به خوابیدن با او کرد

راسل رابطه ای با یک معلم زیبا روی سویسی برقرار کرد .... بقیه معلم ها دیت به کار سدن و هر کسی یکی را برای خودش پیدا کرد ، در اتاق خواب ها در تاگراف هاوس (( نام مدرسه راسل )) در سراسر شب باز و بسته می شد ..... زنا نبابد دلیل طلاق باشد انچه ازدواج را ویران می کند حسادت و غیرتی بودن است .... راسل می گوید روابط بیرون ازدواج مشکلات درون ازدواج را کاهش می دهد

از صفحات ۱۴۰ تا ۱۴۵ موضوع تفکرات جنسی راسل است که من قسمتی از انرا نوشتم

جالب است بدانید که نگاه رعیت گونه حضرات ما به مردم برخاسته از تقسیم بندی جناب افلاطون از انسان ها به دو دستهه حاکمان و رعیت ، می باشد

راسل وجهه خود را بعنوان زن باز فلسفی تا سالهای پیری حفظ کرد .یکی از دوستان او می گوید ، راسل دنبال ترکیبی غیر ممکن از .... ... ...(( نام چند زن )) . بود

برداشت من از مطلب ص۱۴۸ اینه که راسل حتی با عروسش زن جان ، خوابیده

زندگی راسل در سال ۱۹۷۰ در ارامش به پایان رسید ولی بدبختی هایی که درست کرده بود ، ادامه داشت

این جمله راسل را چند بار بخوانید

راسل به اتو لاین گفته بود : وقتی با یک ادم معمولی حرف می زنم ، فکر می کنم دارم با زبان بچه ها حرف نی زنم . و این باعث می شود احساس تنهایی کنم.

پرستیژ خاص راسل و شاید طنز خاص او را را در این جمله ببینید

وقتی از او پرسیدن ، چرا وقتی تو را معرفی می کنن تا کمر خم می شوی ، پاسخ داد : پس تا کجا خم شوم