اون خدابیامرز
کار به جایی رسیده که وقتی می گیم .
اون خدابیامرز ....
همه می دونن منظورمون کیه .
و وقتی می گیم .
اخه این چه وضعشه جناب آقای ....
بازم منظورمون روشنه
.............
اولین صبح زمستانی را به همه دوستان و عزیزانم تبریک می گم . می خوام بهتون بگم هر چند امید در دل هممون مرده ولی چون هوا سرده بیایید تا جنازه امید را چال نکنیم . بعضی مفاهیم مثل پدر و مادر هستند مردشون هم شفا می ده .
بیایید هر کدوممون از امید حرف بزنیم .
من امیدوارم عقل و منطق به مردم سرزمینم برگرده ، منطق بیاد تو تلوزیون بیاد تو رسانه بیاد تو کتاب بیاد تو اداره بیاد تو زبون سیاست مدارامون
من امید دارم این پوتین کثافت بمیره و جنازشو بذاریم تو قبر امید ، دیشب زلنسکی به امریکا رفته بود تا بتونه یک بودجه ای بگیره کشورشو حفظ کنه ، اون شلوار و ژاکت سبز رنگش و اون صداقت رفتارش که منو کشته ، واقعا اگه نباشه که در درجه اول مسئول زندگی خانواده ام هستم دوست داشتم این روزها بعنوان یک سرباز براش می جنگیدم . حالا این طرف پوتین می گه : ما با اوکراینی ها برادر هستیم و عده زیادی از انها دوست دارند به ما ملحق بشن ، ما یک کشوریم و ...
این منطق مضحک که با موشک بری خانه برادرت و دور و بر خونش مانور نظامی راه بندازی و به سربازات بگی زن و بچه برادرت را ترتیب بدن از همون منطق های معروف این جور ادماست . و چقدر این جور ادما حرفاشون به هم شبیهه .
ما یک عمو داریم اسمش عمو باستانه ، عمرش دوازده هزار ساله دیشب برای چله نشینی اومده بود خونه من و داشت برام تعریف می کرد . حرباش طوری بود که لبش می خندید و دلش گریه می کرد می گفت یارو اومده پیش پسرم می گه ما از پشت ابرا امده ایم و خیلی مهربان هستیم و خیلی امین و مورد اعتماد هستیم ، تو بیا جزء سرزمین ما باش که ما برگزیدگان خداییم ، پسر منم بهش گفت برو از خانه من بیرون دزد کثیف ، چند روز بعد انها به سرزمین پسرم یورش اوردند مردان را به دار زدن و زنان را به کنیزی بردن و دختران را اسباب لهو و لعب کردن و ثروت و فرهنگ نردم را تاراج کردن ، و دست اخر هم خود را مرد رئوف لقب دادن که به ما لطف کرده اند و ما را از توحش نجات داده اند .
خیلی از امید هایم موند که باید بازم ازشون بگم ولی تو همین اولش دیگه مطلب از حوصله وبلاگ خارج شد
kader.gorgij@yahoo.com