حیف عشقولانه هامون
برم سمت کی
جز تو که از بد عشق دلت پیش من نیست
........
عاشقانه هامون تموم شده ، نصف و نیمه و لت و پار شده ایم ، وسط یک جنگ هستیم جنگی به درازای تمام طول بدنمان ، تمام عرض فکرمان و تمام قد غرورمان .
مردمی که اصلا شاد نیستن ، شادی های تک نفره مثل پوشیدن لباس پلنگی برای مادر بزرگ اوشین . شادی باید عمومی شود تا زاده شود و گر نه جلف ، رذل و مرموز به نظر می رسد گویی یکی دارد به فقر و فلاکت دیگران می خندد یا خون دیگران را می مکد ، یا .....
واقعا اینها کی هستند و چرا کوتاه نمی ایند و آخر کارشان تا کجاست .
ابتدا باید دانست که وقتی بستر رشد و فرهنگ تلاش و شعور و ازادی در جامعه ای مهیا می شود اولا نان چه کسانی اجر می شود دوما چه کسانی در این بستر عقب مانده به نظر می رسند ، واقعا از خودمان بپرسیم آزادی ، نان چه کسانی را اجر می کند فرهنگ دانایی در مغازه چه کسانی را می بندد و تلاش چه افرادی را ازار می دهد
بله ، اینها همان کسانی هستند که اگر هر چیزی سر جاش قرار بگیره اینها هیچ محلی از اعراب ندارند . ضریب هوشی پایینی دارند و فقط در اب گل الود می توانند ماهی بگیرند . رحم یکی از شاخه های تعقل و مهربانیه لذا افراد هر چه در برابر این موجودات کوتاه بیایند فقط اینها را جسورتر و خشن تر می کنند .
اگر مردم تاوان بی عقلیهایسان را ندهند ، بی عقلی مامدگار می شود باید چکی که برای بی عقلی کشیده ایم را پاس کنیم هر چند مبلغش زیاد باشد . انگاه در نقطه صفر اتمام کار اینان را خواهیم دید ، هوای تازه نفس راحت و شمیم آزادی
 kader.gorgij@yahoo.com
	   kader.gorgij@yahoo.com