خمرهای شراب
دیشب آخر شب برای خواب آمدیم پیش محسن
محسن تلفیقی از شمال و تهرانه
من از این ترکیب خیلی خوشم امد . صفای شمالی و تجمل تهرانی
در این سفر یاد گرفتم
دوستی ارزشمند ترین هاست
الان امده ایم ، آب گرم ازرو ، یک روستاست وسط کوههای بکر بعد از شهر بند پی و شهرستان آری
باربی کیو و میزی که هنوز کسی را چپه نکرده ولی داره چشمک می زنه . یه کم بارونه یک مقدار ی هوا سرده ولی بازم همه چیز عالیست
......
دوستان قدیمی مثل خمره های شراب می مونن ، عجیب ادمو می گیرن یعنی در همان حالی که فکر می کنی رو هوایی بازم اصلا احساس پرت شدن و ملق زدن نداری
ثبت موقت
اون میزه کار خودشو کرد و الان ساعت ۱۲ شبه
هنوز سر حال نیستم
+ نوشته شده در ۱۴۰۱/۰۲/۰۱ ساعت ۱۰:۴۴ ق.ظ
توسط كادر
|
kader.gorgij@yahoo.com