همیشه یک صورت دیگه ای هم برای مسئله وجود دارد .

حالا توضیح می دهم .

من یک بچه خیلی روستایی هستم . انقدر در کودکی ما از شاه و از مملکت دور بودیم که تصورش خنده دار است . من در ته کوچه باغ نو دقیقا یک کوچه پر پیچ و خم که هنوز هم  برام سواله چرا در انزمان اینقدر به کوچه ها پیچ می داد ن  و  دقیقا چسبیده به باغهای اخر کوچه بدنیا امدم  . ما یک خانه کلوخی داشتیم یک اتاق ما بودیم یک اتاق هم مال گاومان بود یک اتاق هم پر کاه بود که ما ان اتاق را از سوراخی که در سقف داشت پر کاه می کردیم و اینطور ی اتاق هیچ فضای  خالی نداشت . یک اتاق هم پر گندم بود که ما می رفتیم روی گندم ها بازی می کردیم  . معمولا هر روز صبح که از خواب بیدار میشدیم می دیدیم یکی مونو کژدم نیش زده ، البته من اصلا نیش نخوردم  .  ما نه برق داشتیم نه گاز داشتیم و نه آب ، آب کاریز را روز در میان از وسط ابادی رد می کردن تا خانواده ها برای خودشان آب بردارند  ، منم یک سطل بزرگ جیری برمی داشتم و می رفتم از سر کوچه آب میاوردم  . برای مدتی حمام روستا دست پدرم بود و من با اون گلخن وحشتناک  چه خاطراتی دارم  . 

بازی ما دویدن روی دیوار های گلی بود ، پریدن از درختی به درختی و تیله بازی و فوتبال و ماجرای پاره کردن خاشتک تنبانهایم ، مادرم می گفت مگه ک   و  ن تو دندون داره که همیشه خاشتکت پاره است  . 

خواهر ها در خانه مشغول قالی بافی بودن ، همان سنی را داشتن که عاشقانه های هر کسی گل می کند ، قدر ان حضورهای شلوغ وار را ندانستم که تموم شد ، من شبها بین انها می خوابیدم و انها هر شب برایم قصه می گفتن ، در کتاب شکست تابو نوشته م ، انزمان برای من زندگی به معنای جنگ پاها برای دراز شدن در زیر لحاف بود . 

بابا قلیان می کشید و هر روز برای کار در باغ و زمین های کشاورزی بیرون می رفت ...... ماجرا از ان زمان زیاد دارم یک تکه ای از انها را در کتاب شکست تابو نوشتم دویست صفحه شد 

.......

بله همیشه یک صورت دیگه ای هم برای مسئله وجود دارد 

گاهی باید صورت مسئله را عوض کرد 

من در ایام کودکی ام اصلا احساس بدبختی نداشتم ، الان هم نسبت به ان سالها با احساس احترام حرف می زنم  . 

ایرانی بودن من در این سالها کم از بچه ته کوچه باغ نو بودن تحقیر امیز نیست  ولی بازم من احساس بدبختی ندارم . این زندگی من است ، این ها مسائلی است که من با ان زاده شده ام ،.......

پس متاسفم برای خبرنگاری که چشم ابی بودن را امتیاز می داند ، شهری بودن و اروپایی بودن را امتیاز می داند  . من همچنان امتباز را به اصالت می دهم ، صورت مسئله برای من سرزمین نیست ، رنگ نیست ، انگ نیست  . ..... ما می تونیم شما را در قلب رفاه و لذت ببینیم و براتون بهترین ها را ارزو کنیم شما ما رو در ته کوچه باغ نو نمی تونید ببینید و توهین می کنید ... دست مریزاد