داستان لج کردن خدا را با خودم نمی فهمم ، آخه منم بنده تو باشم سلیمان هم بنده ات باشه چطور می شه ، اونو از سیزده سالگی سلطان دنیا قرار دادی ، سلطان انس و جن ، سلطان دیوها و مارها و مورها ، سلطان هد هد ها و سلطان کد کد ها ، سلطان دریاها و سلطان اسمانها ، سلطان خاک ها و سلطان بادها 

حالا منو افریدی تو ایران ، تو این زمان وانفسا که هر چی داد می زنیم هیچی ما رو به رسمیت نمی شناسه ، حالا درسته که یک چیزایی گفتی نخورین و ما خوردیم ، یک کارایی گفتی نکنین و ما کردیم  ، حالا درسته که مد والضالین را هر چه کشیدیم افاقه ملا نکرد و پامونو گذاشت تو فلک ، ولی یک کاری رو با من بد کردی که قبول ندارم ، اینکه پامو از همون دوم راهنمایی که ممد ابریشمی گذاشت تو  کار مد و زیر و زبر  و تو هنوز داری با همون فرمون جلو می ری  ، اینکه مثل دادگاههای انقلاب تا چهارصد سال بعد از انقلاب هم هنوز می خوای دادگاهاو حفظ کنی و بگی مرغ یک پا داره و خلاصه من که زورم به جایی نمی رسه دستا بالا نکیر و منکر و پل و چاه و ذقوم و .... همه اینها مال من ، هر چی که دارم مال تو  . اگه باز نگی ترانه گفتی و این حرفا 

در کلا یک جای کار حق منه که محض یاد اوری می گم نگی طرف خر بود نگفت ، این چند سال که من دارم می رم دور استادیوم ورزش می کنم ، رو بتن های دور میدون می دوم ، خودت می دونی کجا رو می گم خب اونجا تا دلت بخواد مورچه داره از انواع و اقسامش .... من در تمام این سالها یک مورچه را  هم لگد نکردم  ، همش سرم پایینه ببینم اینا  در جی حالن ، اونا هم پدر یوخته ها خط پیشانی منو خوندن می پرن زیر پام و من چند بار می خواستم بخاطر این کارشون بیفتم 

اره می خواستم بگم دست کم همین زبون مورچه ها را که باید به من یاد بدی ، اخه این که دیگه حقمه ، مگه سلیمان تو سیزده سالگی چقدر امتحانشو با مورچه ها پس داده که من ندادم  ، اخه باید بتونم باهاشون یک قول و قراری بذارم  ، یک لاین را برای من خالی کنن همون سمت جدول  منظورمه 

البته خدمت شما عارضم که من هیچ شک و شبهه ای در وجود شما و قدرت شما ندارم چون در تفکر من عدم شما هیچ فرقی با وجودتان نمی کند ، در هر صورت من همانم که انصافت را قبول دارد