سلام .   ای نامه که می روی به سویش ، از جانب من ببوس رویش .

امیدوارم حالتان خوب باشد ، اگر جویای حال اینجانب هستید باید عرض کنم که بحندلله سلامتی برقرار است بقیه هم خوب هستند بابا و ننه هم نگران شما هستند .  بتول همسایه هم دیروز حال شما را می پرسید می گفت دلش براتون تنگ شده . 

در نامه قبلی که فرستاده بودی نوشته بودی که  دلت هوای غذاهای ننه کرده ، حالا بابا یک بخته خریده و منتظر امدن تو هستیم تا قرمه درست کنیم ..........

...............

این نوع نوشتن تقریبا نامه های نسل قبل بود ، در ان هیچ عمقی نبود ساده  و غیر کاربردی بود . مشکلی را حل نمی کرد نهایتش این بود که طرف  در زمان نوشتن نامه هنوز زنده است .  مثل انکه کسی به چاه بیفتد و شما داد بزنی : هی ی ی 

واون جواب بده : هوی ی ی 

افکارتان را بنویسید ، واژه هایتان را صیقل بزنید  ، جریان با  کف روی آب   بیگانه است ،  خوردن قرمه و دلتنگی بتول انگیزه شجاعت و ایثار نیست . 

اگر شما امروز متنی نوشتید و فردا خودتان به نوشته های دیروزتان خندیدید ، شما فکر قابل تاملی ندارید  .  و اگر کلا توان نوشتن افکارتان را ندارید ، شاید فکر برای شما امری مشتبه باشد . 

متاسفانه خیلی از ما در امور مشتبه غوطه وریم . درست نمی دانیم کی هستیم 

درست نمی دانیم چی می خواهیم

درست نمی دانیم ، درستی چیست 

قادر به فهم مسیر نبستیم  . 

وقتی اب در ترعه می افتد (( سوراخی که ممر اب است ما عبدل ابادیها بهش می گیم غلم ))  این جریان نیست که گیج شده است بلکه  این کف  روی آب هست که  با تنگی و گشادی ترعه بیگانه است و همان طور گیج بصورت دیوانه واری  دور خودش می چرخه . 

وقتی چگالی افکارمان کم باشد در ترعه فرو نمی شویم و حریانی که ما فکر می کردیم داریم ازش سواری مفتی می گیریم حالا ما را پیچانده است . 

از انجا که جریانات کاذب سوار بر سیاهی لشکر هستند  ، خیلی زود مجبورن ترعه ای بزنند تا درست در زمانی که سیاهی لشکر دارد نقش دلواپس را بازی می کند  ، به ناگهان زیر بال همه خالی شود  و هیچ کس نداند از چه و از که دفاع می کرد  .

شاید ما گاهی  همانطور داریم از چیزی دفاع می کنیم  که ان چیز سالهاست یا قرنهاست دیگر وجود ندارد ، و اجداد ما در یک دوره سیاهی لشکر جریانی شده اند که تنها هدفش یک تسویه حساب سیاسی بوده و بقول گفتنی دعوا سر لحاف ملاست

افکارتان را بنویسید ، چگالی اندیشه هایتان را زیاد کنید  ،  ساده لوحی  شما را به سادگی تفسیر کرده اند در حالی که سادگی تراکم بالایی دارد غلیظ ، عمیق و بی اعتناست

بعضی از دوستان به من می گن 

_ تو چقدر حوصله داری هر روز یک ساعت می نویسی

من بهشون می گم 

_ بعشق شما نمی نویسم بعشق خودم می نویسم . همانطور که فکر می کنم هر روز یک ساعت نیاز به ورزش و ورجه وورجه کردن دارم تا حجم و چگالی بدنم باز و شل و ول نشود (( کف نشوم ))  به همان شکل نیاز دارم هر روز فکرم را متراکم و دقیق کنم و گر نه درز چای بعد می شه ترک دیوار و بعد تو اون ترک جغد لانه می کنه و  دیوار من هر روز بدون انکه خودم بدونم صدای هو هوی جغد  سر می ده