خسته و خواب آلود
بعد از نوشتن کتابی که اخیرا نوشتنش تموم شد
کلا خالی کردم
چند ماه زیر فشار نوشتن قرار داشتم و حالا خودم قبل از هر کسی بار دار اندیشه های خودم هستم .
برای من زندگی در ببن مردم عجیب و سخت است من تقریبا هیچ چیز جامعه را نمی فهمم . اینقدر این مدل زندگی به نظر مضحک و یا درد الود می اید که از توان درکم خارج است
وقتی چنین فضایی را با نوشتن نقاشی می کنم و به پیچ و خم اعمالش می پیچم روحم خراش برمی دارد .
نوشتن زیاد و توضیح انچه حتی قابلیت توضیح ندارد چرا که به زبانی توضیح واضحات است و به زبانی توضیح مغلقات ، این موضوع مثل درد ناله های مداوم و قیه کشیدن های متاولیست سخت سخت سخت و ....
و آه این چه نقاشی عجیبی است این واقعا رندگیست یا چهره گه مالی شده زندگی
رژه مورچه های راز الود ، قار قار کلاغن هنگام جماع لب تپه ها ، رادارهای لرزان سوسک ها ، دمبک زدن سگان ولگرد ، شب کاری خفاشهای چشم فسفری و .... تمام اینها چگونه بر رفتار انسانها سابه انداخته است
kader.gorgij@yahoo.com