دیر قهمیدیم ،

که گاوان و خران بار بردار ،

بدترین نوع آدمیان ، مردم آزار هستند .

دیر فهمیدیم که

برای نفس کشیدن ، اجازه لازم نیست .

برای بوسه ، برای عشق ورزیدن برای لاسیدن برای آغوش وقتی که در ب خم دریدن ، برای دیدن ، برای خنده های قاه قاه پس از گوزیدن ، اجازه لازم نیست

دیر فهمیدیم

که هر نجاستیی با افتاب و اب پاک می شود ، ولی

برای کشتن به صرف انتقاد ، برای زدن به قصدد تمکین ، برای تهدید به وقت زوال خورشید ، برای معلق کردن از طناب به هنگام تغییر ، اجازه لازم نیست ، چرا که نجاست خریت ما با هیچ یک از مطهرات تطهیر نمی شود

دیر فهمیدیم .

و شاید هنوز هم نمی خواهیم بفهمیم که خوراک عقل ازادیست و خوراک شکم نان است و ما توسط جهل خودمان اسیر خود شدیم ، و ازادی رفت . دیر فهمیدیم که ما تاوانی هستیم از زجر مرگ در تنهایی نئاندرتالها تا اشک بزرگ مردان در پلکان هواپیمای 26 این ماه

همه بدبختیها از گاوان و خران بار بردار شروع شد . انها که فکر می کردن باید برای ریدنشان اجازه بگیرند و بعد بپرسند چگونه برینیم به کدام سمت برینیم ، دیر فهمیدیم که کلمه آقا اجازه بدترین کلمه ایست که بوجود امده ، دیر فهمیدیم نه هیچ کثافتی اقاست و نه هیچ کس طفل صغیر است

ای چرخ فلک تو چگونه توانستی تحمل کنی وقتی کودکان را فلک می کردند و به کف پاهای انها تازیانه اجبار می زدند که تا اخر عمر مردمانی بار بردار باشند

من هنوز دردمندم ، دردمند تمام بدبختهایی که همچنان گاوان شیر ده و خران بار بردار هستند و اب در اسیاب کلاشان و رندان و دزدان و خون اشامان می ریزند و در عین حال نمی دانند ناخواسته دارند چه گهی می خورند ، در ظاهر فقط یک لباس سیاه می پوشند و به سمت بارگاه ملکوتی ......