به پرواز فکر کن پرنده رفتنیست
گاهی وقتا آدم تصمیم می گیره
و
گاهی وقتا تصمیم ، آدم می گیره
تصمیماتی که در اخر کار شکل می گیرن تصمیماتی نیست که ما می گیربم ، تصمیماتیست که ما را گرفته ان . و دیگر نمی توانیم چیزی غیر از ان تصمیم باشیم .
باید با موضوعات مبتلا به، مانند گربه ای که با موشی که شکار کرده بازی می کند ، بازی کرد . باید انقدر حرفی را مز مزه کرد تا پوست سخن مانند پوست گردو نازگ شده و بشکند و هسته اش به تمام وجودت سر بخورد .
من فکر می کنم در بین سخت جامگان و سخت پوستان ، پوست هیچ چیزی به سختی پوست حرف نیست ، انسانهای دانا خیلی حرفها را می دانند ولی حرفهایشان با پوست است
وقتی دانایان حرف می زنن من فکر می کنم به اجرای سمفونی پنج بتهون ، توسط خران رفته ام ، این فقط بدرد واعظان می خورد که حرفها برایشان مانند جعبه اچار میکانیک ها درون جعبه است .
وقتی تصمیمی آدم را می گیرد ، بهتر است پایش آب بریزی و دراز بکشی ، آنچه از درخت تصمیماتی که تو را گرفته اند می رود ، نشان فکر و خرد و اندیشه و عقل و ذات توست . هیچ کس نمی تواند پشت حرفهای پوست آهنی خود برای ابد قایم شود مگر انکه دیگران را در جهل دوبل نگه دارد ، معمولا جهل دوبل با طعم تقدس سرو می شود .
شاید برادران رایت فقط یک حرف بلد بودند ، یک کلمه که پوستش را کنده بودن ،
پرواز
خیلی جالب است ، انها فقط یک حرف پوست کنده در چنته داشتند و دنیا را کوچک کردن تا حدی که می توانی ناهارت را در گوشه ای و شامت را در طرف مقابل ان جا ، ان طرف کره زمین بخوری ، ایا کسی می تواند خدمت برادران رایت را توصیف کند ، جواب حتما این است ، خیر ، این کار خارج از توصیف زیباست .
در ان طرف واعظان و قدیسان و رهبران را ببینزد با هزاران من حرف و مبلغ و هزینه های گزاف و لبه شمشیرهایی ترناک و ترس ناک . ولی در اخر اینها با این میلیونها حرف پوست دار ی که در چنته دارند ، چه تحویل بشریت داده اند . اینها همیشه تصمیم می گیرند ، شورای تصمیم گیرنده دارند ، سخنگو دارند ، رساانه دارند ، روزنامه و خبرنگار دارند
اینها همان خرانی هستند که می خواهند سمفونی بتهون اجرا کنند ، در نهایت چیزی جز تمسخر و توهین نیستند و چقدر ابلهند که با این حرفهای پوست آهنی و لبه تیزشان مدعی باز کردن راه برای خداوندی کردن خدا هستند
تو اخه سمفونی زن ، اخم کلفت از بافور ..... نه ببخشید ....از پرواز چه می دانی
kader.gorgij@yahoo.com