طاقباز دراز بکش
من فکر می کردم راحت لم دادم ، نشستم و عین خیالم نیست . بعد یکی از دوستان امد گفت : خسته به نظر میای .
گفتم ، نه خوبم . دیشبم راحت خوابیدم .
گفت دراز بکش ، چشماتو ببند ،
گفت چشماتو راحت کن ، دستش را روی پیشونیم کشید و گفت . پیشونتو ول کن
حالا و قس علی هذا
وقتی او می گفت گونه یا عضله ای را راحت کنم تازه می فهمیدم تو اون قسمت چقدر گیرم .
واقعا داستان همینه ، وقتی فکر می کنیم راحتیم داریم در برابر راحتی حالت دفاعی می گیریم ، پس بهتر است به جای انکه از کسی بپرسیم چطوری بهش بگیم راحت باش ، اتفاق خاصی تو زندگی نیست ، ازش بخواه خوب باشه، بهش دستور بده فکرای قشنگی بیاره تو کله اش . رویاهاشو قلقلک بده .
ادما دوست دارن خیلی چیزا رو از زبان دیگری بشنون ، دوست دارند احساس کنن یکی عملا داره بهشون نشون می ده چطوری مثبت باشن . به نظر می رسد انسانها در تنهایی قادر نیستند سطح هوشیاری شونو تا سطح خیلی زیادی پایین بیارن ،خود به خود نگرانن بدون انکه این نگرانی را ببینن تازه وقتی با حالت دستوری مطیع می شن اغار رهاییشونه
زندگی چیزی جز همین رها شدن و راحت شدن نیست . انچه از زندگی ما که دیده نمی شود جایگاه خوشبختی ماست . بقیه ش هیجان هوشیاری و مسابقه ای نا مرئی است که ما خود را مدام آن تایم نگه می داریم ، سطح هوشیاریمون را بالا نگه می داریم و ناخوداگاه مدام شرایطمان را رصد می کنیم .
حالا برای تداعی ذهن ببشتر فرض کنید شما قارون همان افسانه هستید که گنجینه های بسیار زیادی دارید ان قدر زیاد که چندین شتر فقط کلید گنجینه هایتان را حمل می کنن ، سوال من این است آیا در ابن تصور و فرض شما ببشتر نگران سرقت ، کلاهبرداری و فقر هستید یا ان کس که چنین دکون دستگاهی ندارد ، طبیعتا شما ببشتر نگران فقیر شدن هستید . خب سوال بعدی این است ایا کسی که بقدر خودش دارد و نگران نبست ثروتمند تر است یا کسی که کلید هایش را شترها حمل می کنن و نگران است
خوشبختی در ان قسمت از وجود ماست که دیده نمی شود و نگرانی در ان قسمت از ماست که دیده می شود . خیلی ها خوشبختی را در زمین اشتباه دنبال می کنن و این همان سراب است که همیشه چند قدم مانده به ان محو می شود
البته من به هیچ وجه از فقر خوشم نمی اید و فقر و فلاکت را نشان بدبختی و حقارت می دانم . حرفم در مورد ارامش و راحتی بود و اینکه ثروت شاه گل ان نیست .
kader.gorgij@yahoo.com