لذت ببر جگرم
وقتی شما تصمیم می گیری از زندگی لذت ببری ، ان لذت بارها و بارها تا هر وقت به ان فکر کنی به تو بر می گردد . و هنگامی که سخت می گیری ان سختی نیز بارها به تو برمی گردد . کلا در هر موقعیتی باشیم فرمان لذت دست ماست ، فکر چیز عجیبی است گاهی نمی دانیم با خودمان در افتاده ایم ولی این کار را با خودمان کرده ایم ، این در حالیست که فکر می کنیم داریم منطقی و عاقلانه رفتار می کنیم . گاهی با یکی سر لج داریم و تمام مواضع دفاعی مونو برایش پر کرده ایم در حالیکه موضوع یک چیز دیگه است . گاهی بر عکس چنان پای بند یکی شده ایم که تحقیر شدنمان را نمی بینیم .
کلا ، اینکه ما حقیقت داستان زندگی مان هستیم یا فکر ما حقیقت هست و ما صرفا ابزار کار فکرمان هستیم خود مقوله ایست که بماند اینجا فقط می خوام بگم یک پدیده راز الود در فکر وجود دارد که سعی می کنم توضیحش بدم . وقتی ما به چیزی فکر می کنیم بلافاصله باید چشمانمان را باز کنیم چون حتما یک فردی یا یک وسیله ای یا یک نشانه ای در همان اطراف هست که می تواند ما را قادر سازد تا فکرمان را محقق سازیم . در این نوع نگاه فکر اصالت ماست و بدن ابزار است که می تواند در قالب های متفاوتی وجود داسته باشد لذا باید گفت وقتی فکر خودش را در قالب ما رها می کند در اصل این پیام را دارد که زمان و مکان مناسب فرا رسیده ا ست .
بزرگترین موهبت زندگی آزادی است ، زیرا فکر فقط بر مبنای ازادی است که می تواند زایش کند . در غیر این صورت فکر مانند تخم گذاشتن مرغی در مسیر عبور فیل هاست .
این لازم و ملزوم بودن یک جور اعجاز است ، لذا شما در زمانی که اسیر خودت ، اسیر کسی ، اسیر حزبی ، اسیر مذهبی و ایدئولوژی ای هستی از فکر تهی می شوی و در این زمان است که افکار شما قادر به زایش در بیرون نییتند و شما بین فکر و محقق شدن ان فاصله می بینید یا انرا سخت می دانید و بر خود سخت می گیرید . پس نتیجه این است که اگر شما آزاد باشید فکر خواهید داشت و اگر فکر به سراغ شما امده یعنی راه چاره ای ایجاد شده و این حس چیزی جز لذت نیست .
لذا باید گفت لذت را چه بطور مستقیم بخواهیم و چه لذت فرایند تفکر ما باشد در هر دو صورت ما وقتی به ان می رسیم که لایقش باشیم و ان لحظه می تواند همین الان ، همین لحظه باشد فقط باید میدان را برای گذاشتن تخم اماده کنیم
حرفهای مرا قبول ندارید به گذشته خود برگردید ، چه لحظاتی برایتان لذت بخش است ، ان لحظه که اسب وحشی خودتان را آزاد گذاشتید تا بچرد و بختک توهم زای نگرانی را گذاشتید در مسیر عبور فیلهای رم کرده
kader.gorgij@yahoo.com